يکي از مهمترين خدمات بانکها که مورد ع?ق? تمام اقشار جامعه قراردارد، وام و تسهي?ت است. اما آيا اين دو يک مفهوم را ميرسانند و اگر اين طور نيست، فرق تسهيلات و وام در چيست؟
مفهوم تسهي?ت فراتر و عامتر از وام ميباشد. براي روشن شدن اين دو مفهوم ت?ش ميکنيم تعريف جامعي از هر دو ارائه کنيم. به اين اميد که راه دريافت وام و تسهي?ت هموار شود و دريافت يک وام 10 ميليوني امري غيرممکن تلقي نشود.
تسهي?ت بانکي همان خروجيهاي اصلي بانکها هستند که از طريق آنها نقدينگيهاي سرگردان جامعه، به مبادي تعريف شده و هدفمند اقتصادي تزريق ميشود. بدين معني که يک بانک با تجهيز منابع (شامل سرمايه و حقوق صاحبان سهام و انواع سپردهها و يا ساير بدهيها) آنها را در راستاي اهداف از قبل تعيين شده به مصرف ميرساند.
به لحاظ لغوي کلمه تسهي?ت از ريش? سهل کردن (آسان کردن) ميآيد. ممکن است پرسيده شود کاربرد اين تسهي?ت چيست و به چه شکل باعث حمايت از بخشهاي اقتصادي ميشود؟ در زندگي اقتصادي معمو?ً موضوع نقدينگي و احتياج به آن از اهميت فراواني برخوردار است. شما وقتي يک کا?يي را قسطي از بازار ميخريد، در واقع فروشنده، خريد کا? را براي شما سهل کرده يا به شما تسهي?ت داده است. اگر پولي را از کسي ميگيريد به قصد اينکه با آن کار کنيد و هر چه سود بدست آمد به نسبتي، بين هم تقسيم کنيد، آن طرف به شما تسهي?ت داده است. چون شما به تنهايي پول نداشتيد. در مواردي واژههاي ديگري مثل اعتبار، تأمين مالي و وام براي تسهي?ت بانکي بکار ميرود که با کمي تفاوت از يک جنس ميباشند، البته کلمه وام در بانکداري اس?مي صرفاً براي اعطاي تسهي?ت قرض الحسنه بکار ميرود.
وام به طور کلي قرض دادن نوعي پول سوددار است که از زماني مشخص بين قرض دهنده و قرض گيرنده رد و بدل ميشود. اين تبادل پول بين دو طرف بهصورتهاي مختلفي انجام ميشود که از ديرباز و دوران باستان در جوامع بشري رايج شده است. قوانين و ميزان سود اين نوع قرض دادن پول درجوامع مختلف امروزي متفاوت است و ميزان بازپرداخت آن به شرايط مختلفي بستگي دارد اما در کشور ايران براساس سيستم بانکي اس?مي و بانکداري بدون ربا صورت ميگيرد هرچند گاهي اوقات کام? سهل الوصول است، اما گاهي هم دست نيافتني است و به قول معروف خرما بر نخيل و دست ما کوتاه است.
وام تعميرات، وام توليد، وام خريد کا?، وام خريد مسکن، وام خريد لوازم کسب و کار و دهها مورد وام در جامع بشري هست که بسياري را به خود چه درخواست کننده و چه وام دهنده را به خود مشغول کرده است. بدون ترديد بانکها و موسسات مالي بهدرخواست کنندگانشان وام مي دهند تا ع?وه بر رونق اقتصادي منطقه حضورشان، که کام? توجيه شده است منافع مادي و سود خود را نيز تضمين کنند.
تعريف عقدي است که به موجب آن بانکها به عنوان قرض دهنده مبلغ معيني را طبق ضوابط مقرّر به اشخاص اعم از حقيقي يا حقوقي به صورت قرضواگذار مينمايند. هدف رفع مشک?ت مالي و احتياجات ضروري اشخاص، ايجاد اشتغال، بهبود وضع واحدهاي کوچک توليدي و تعاوني. در ضمن سرفصلهاي مصرف قرض الحسنه توسط بانک مرکزي تعيين ميشود. بعبارت ديگر، وامي است که در بانکداري اس?مي بصورت نقد به مشتريان پرداخت ميشود. تامين نسبي نيازهاي ضروري و عمومي اشخاصحقيقي و حقوقي به صورت وام غير تجاري و بدون انتظار سود، مرتفع ميسازد. اين وام بدون سود بوده و فقط داراي کارمزد ساليانه ميباشد.
اعطاي وام قرض الحسنه به بخش بازرگاني ممنوع ميباشد.
اعطاي وام به رفع احتياجات ضروري اشخاصحقيقي: مانند هزينه ازدواج و تهيه جهيزيه، هزينهدرماني، کمک هزينه تحصيلي، تعمير و تامين مسکن، کمک براي ايجاد مسکن در روستاها.
اعطاي تسهي?ت به شرکتهاي تعاوني به منظور ايجاد کار
اعطاي تسهي?ت به واحدهاي توليدي به منظور کمک به افزايش توليد، راه اندازي واحدهاي توليدي راکد، توسعه کارگاههاي توليدي کوچک روستاها
پس به طور کلي در مورد فرق تسهيلات و وام ميتوان گفت: هر وامي نوعي تسهي?ت ميباشد، اما هر تسهي?تي وام نيست.
منبع :
به مبناي اندازه گيري براي يك كالا كه برابر يك واحد از كالاي مزبور باشداطلاق ميگردد.
اين ميزان سنجش اصلي ترين واحد اندازه گيري كالا در يك شركت بوده كه همه فعاليتهاي آن كالا بر مبناي آن واحد اندازه گيري مي شود.
واحد اصلي بايد در محاسبات كاردكس و بخصوص انبار گرداني پايان سال نقش اصلي را ايفا كرده و اصلا از واحد ديگري به عنوان جانشين براي آن استفاده نكرد.
مثال:
كالاي آهن كه در صنعت مي تواند بر اساس شاخه يا كيلو اندازه گيري شود اما تنها هر موسسه مي تواند يكي از واحدهاي اندازه گيري فوق را بر اساس واحد اصلي انتخاب كرده و ديگري را به عنوان واحد فرعي در نظر گيرد. اين رفتار در موسسه از اهميت خاصي بر خوردار بوده و تاثير بسيار زيادي در محاسبات كاردكس و رسيدن به نرخ قيمت تمام شده واقعي دارد.
اين ميزان سنجش به عنوان يك واحد اندازه گيري, جانشين واحد اندازه گيري اصلي شده و همه خصوصيات آن را مي تواند در بر گيرد.
سوال مطرح شده دليل استفاده از واحد اندازه گيري فرعي در فعاليت موسسه ميباشد كه به خاطر كنترل دادهها و تاثير تغييرات به خاطر تبديل دو واحد به يكديگر بوده تا مديريت تاثيرات ان را به عنوان يك عامل كنترلي بررسي كند. ديگر اينكه در صنايعي مانند توليد پارچه در هنگام فروش كالا بايد محصول فروخته شده در برخي اوقات در فاكتور فروش به سه واحد اندازه گيري ثبت شده تا مشتري از ميزان كالاي فروخته شده و تاثيرات ان با واحدهاي مختلف آگاه گردد.
در هر شركت مي تواند براي هر كالاي واحدهاي اندازه گيري متفاوت داشت اما در عمل چيزي كه نشان داه شده, مشخص شده كه نيازي به بيش از حداكثر 4 واحد اندازه گيري براي هر كالا نيست.
منبع : https://www.sainaco.net/1394/08/17/%d9%88%d8%a7%d8%ad%d8%af-%d8%b3%d9%86%d8%ac%d8%b4-%da%a9%d8%a7%d9%84%d8%a7/
ويژگي هاي يك کدينگ موثر :
1- داراي طول ثابت ارقام براي همه كالاهاي از هر نوع (ماده اوليه – محصول – قطعات ) باشد
يعني براي تعريف فوق همه كالاهاي ان موسسه داراي كدينگ 8 هشت رقمي باشند . اگر در شرايطي كالايي داراي يكي از زير گروههاي تعيين شده نباشد بايد سعي كنيم به جاي آن دو رقم صفر جايگزين كنيم .
2-هر چه سعي شود طول كد كمتر باشد (به شرط در نظر گرفتن همه شرايط با اهميت يك كالا) نحوه بررسي و ورود داده هاي آن صحيح تر مي باشد .
در نهايت براي طراحي كدينگ موثر يك كالا بايد ابتدا شناسايي اساسي از طبقه بندي كالاها صورت گرفته و همه مباني طراحي را بر اساس آن پياده سازي كرد .
چه بهتر كه نامهاي اصلي انتخاب شده براي قسمتهاي مختلف مشابه باشد تا اگر شركتي از نر م افزار هم استفاده مي كند بتواند گزارش گيري راحتي انجام داده و بهتر به نتيجه منطقي برسد .
منبع : https://www.sainaco.net/1394/08/16/%d9%88%db%8c%da%98%da%af%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%db%8c%da%a9-%da%a9%d8%af%db%8c%d9%86%da%af-%d9%85%d9%88%d8%ab%d8%b1/
امروزه طراحي يك کدينگ مطلوب بايد بر اساس ماهيت كالا بوده تا بتوان آن را در سطح موسسه گردش داده و داراي هيچ گونه خللي در امر محاسبات يا انتقال كالاها نباشيم .
شيوه عمل بر اساس كدگذاري در سطح گروه بايد انجام بپذيرد و بر اساس ماهيت اصلي كالا كه تعيين ميشود بايد بتوانيم گروه بندي موثري انجام دهيم .
معرفي يك کدينگ موثر و با دوام براي يك شركت توان آن را براي رديابي , گزارش گيري به موقع و نتيجه گيري منطقي افزايش ميدهد .
منطق پياده سازي آن در يك روش تعريف شده مي تواند به صورت زير باشد :
ابتدا با تقسيم بندي كالاها به گروههاي اصلي و سپس به گروه(هاي) فرعي مي توان بر اساس ماهيت كالا به كدگذاري منطقي رسيد .
تقسيم بندي كالاها بر اساس مهمترين ماهيت آن گروه كالا را تشكيل داده و گروه اصلي همواره مهمترين ماهيت براي يك كالا و گروههاي فرعي به ترتيب اهميت براي شركت مربوطه جزو زير گروههاي , گروه اصلي قرار ميگيرند .
اساس ماهيت يك كالا را مواردي چند تعيين مي كند كه از آن جمله مي توانند نمونه هاي ذيل باشند :
جنس كشور سازنده سياست شركت
رنگ نوع صنعت و .
نوع قيمت كالا
با يك مثال موارد فوق بهتر نمايان ميگردد .
فرض كنيم كالايي همچون پارچه كه داراي تنوعي بسيار است را مي خواهيم كد گذاري كنيم .
ابتدا آن را بر اساس اهميت ماهيت كالا تقسيم بندي ميكنيم و سپس به هر كدام نام يك گروه مي دهيم .
منبع : https://www.sainaco.net/1394/08/15/طراحي-کدينگ-بر-اساس-ماهيت-کالا/
روشهاي قديمي :
در اين شيوه مبناي كد گذاري انبارها و موقيعت فيزيكي آنها بوده كه بر روي كدينگ كالا تاثير مي گذاشته است . اين روش بيشتر به محل نگهداري كالا نگاه مي كرده است و در ابتداي هر كد شماره محل مربوطه نشان داده مي شده است .
از طرف ديگر حسابهاي معين در سطح انبار ها تعريف ميشده است كه به قرار زير است :
انبار مواد اوليه معين مواد اوليه
انبار محصول معين محصول
اشكالهاي روش فوق در سيستم حسابداري به صورت زير مي باشد :
الف - مي دانيم هنگامي كه در برنامه انبار بخواهيم سند انبار به انبار وارد كنيم بايد انبار تحويل دهنده و تحويل گيرنده داراي يك كد ثابت باشند , اما با مشاهده جدول فوق ميبينيم كه انتقال اين كالا از يك انبار به انبار بعدي ناممكن مي باشد زيرا سند انباربه انبار نمي تواند يك كالا را با دو كد متفاوت انتقال دهد .
ب - در اين روش شيوه قيمت گذاري نيز در سطح دو انبار تنظيم مي شود و در نتيجه اگر انبار مشهد روش قيمت گذاري ميانگين و انبار شيراز روش قيمت گذاري fifo را داشته باشد مي بينيم كه اگر كالا بين دو انبار منتقل شود در يك انبار به شيوه ميانگين و در انبار ديگري به شيوه fifo عمليات قيمت گذاري در سطح هر كاردكس انجام ميپذيرد كه خود باعث به هم ريختگي اطلاعات قيمت تمام شده كالاي مزبور شده و عمليات غير واقعي مي باشد .
كالاي الف داراي محل استقرار بدين صورت مي باشد كه
قفسه 10 رديف ae ستون 25
حال كد كالاي الف را با در نظر گرفتن شرايط فوق و عوامل تاثير گذار ديگر مي توان چنين نوشت
كالاي الف . ae 25 10.
اگر كالاي فوق از محلي به محل ديگري در انبار جابجا شود باعث ميگردد كه كد ديگري را به خود اختصاص دهد و اين روش با اصول كدگذاري مغاير مي باشد .
تنخواه دار مكلف است عمليات دريافت و واريز تنخو اه گردان، اصلاحات احتمالي مورد نياز و همچنين تسويه مانده تنخواه گردان را با توجه به ترتيب تاريخ وقوع در دفتر تنخواه گردان بشرح ذيل ثبت و ضبط نمايد:
دريافت تنخواه گردان:
در زمان دريافت وجوه بايستي مشخصات چك و سند امور مالي را در دفاتر نوشته و در مورد ثبت مبلغ دريافتي، در ستون دريافت دفتر، اقدام شود.
پرداخت هزينه:
تنخواه دار پس از پرداخت هزينه و جمع آوري اصل مستندات نسبت به تنظيم سند هزينه اقدام نموده و سپس با تخصيص يك شماره بطور سريال به سند هزينه خود و درج تاريخ نسبت به ثبت جمع مبلغ سند هزينه مزبور در ستون پرداخت دفتر اقدام نمايد.
* شماره سند هزينه بايد پنج رقمي و دو رقم اول به شماره پروژه تخصيص يابد.
توضيح اينكه عمليات فوق همواره بايد مورد كنترل قرار گرفته و در صورتي كه برخي اسناد مورد قبول امور مالي قرارنگيرد و واخواهي شود، تنخواه دار بايد نسبت به ثبت اصلاحي سند مزبور به ميزان مبلغ اسناد واخواهي شده در ستون دريافت دفتر تنخواه گردان اقدام نمايد. قابل ذكر است؛ در ستون شرح و روبروي سند اصلاحي بايد مشخص شود كه مبلغ واخواهي مربوط به كدام سند هزينه بوده است.
تحويل و تحول تنخواه داران
در زماني كه هر يك از تنخواه داران از ادامه همكاري منصرف شوند و يا بنا به دلايلي افراد ديگري جايگزين شوند، تنخواه دار بايستي اقدامات ذيل را انجام دهد:
منبع : https://www.sainaco.net/1394/09/10/تنخواه-دار/
يک قلم دارايي زماني جز اموال و دارايي ثابت مشهود شناسائي و طلقي ميگردد که داراي شرايط زير باشد:
1- بهاي تمام شده دارايي براي شرکت، بگونه اي اتکاپذير قابل اندازه گيري باشد.
2- داري عمر دائمي يا نسبتاً طولاني (ااماً بيش از يک سال) و منافع آتي قابل اندازه گيري باشد.
(منظور از منافع آتي عبارتند از:
الف- افزايش برآورد عمرمفيد دارائي
ب- افزايش ظرفيت دارائي
ج- بهبود اساسي در کيفيت بازدهي و يا کاهش در هزينههاي عملياتي)
3- داري موجوديت عيني باشد.
[caption id="attachment_5787" align="aligncenter" width="300"] دارايي ثابت مشهود/ سانيران[/caption]
4- براي توليد يا عرضه کالا و خدمات، اجاره به ديگران و يا مقاصد اداري، توسط واحد تجاري نگهداري شده باشد و در عمليات شرکت مؤثر مورد استفاده قرار گيرد.
5- به قصد بهره برداري مداوم و بيش از يک دور? مالي خريداري يا ساخته شده باشد.
6- فروش آن در دور? عادي عمليات تجاري مورد نظر نباشد.
7- به قصد سرمايه گذاري خريداري نشده باشد.
8-ارزش آنها از حد نصاب تعيين شده طبق ضوابط شرکت، کمتر نباشد.
دارايي هايي که به قصد سرمايه گذاري و يا فروش تحصيل شده باشد، جداگانه و بنا به مورد تحت عنوان سرمايه گذاري يا موجودي ها در حساب هاي مالي شرکت ثبت ميگردد.
منبع :
اشخاص حقوقي و مشمولين بند « الف » ماده 96 اصلاحي قانون ماليات هاي مستقيم مكلفند صورت هاي
در مواردي كه فرم اظهارنامه تدوين شده توسط سازمان امور مالياتي كشور كه در اختيار موديان گذارده ميشود، حاوي فرم صورت هاي مالي نيز باشد، اشخاص موضوع اين ماده، با تنظيم و ارايه اين فرم ها، مم به ارايه صورت هاي مالي جداگانه كه خود براي موسسه متبوع تهيه نمودهاند؛ نخواهند بود،
ليكن ميتوانند به منظور رفع ابهام احتمالي و يا ارايه اطلاعات بيشتر، علاوه بر تنظيم و ارايه اظهارنامه مزبور، نسخه اي از صورت هاي مالي و ضمائم مربوط را نيز همراه اظهارنامه به اداره امور مالياتي ذيربط ارايه نمايند.
از اشخاص مشمول بند «ب» ماده 96 قانون ماليات هاي مستقيم، هر يك كه در امور توليد و خريد و فروش كالا فعاليت ندارند و فعاليت آنها به طور مشخص محدود به دريافت بهاي خدمات و پرداخت هزينه ها است، بايستي صورت خلاصه درآمدها و هزينه ها را حتي المقدور با تفكيك انواع آنها تهيه و ساير اشخاص موضوع آن بند مكلفند صورت حساب سود و زيان خود را (با ابراز موجودي ها، خريد، فروش و غيره) برابر رويه هاي متداول در امر حسابداري تنظيم نمايند.
چنانچه فرم اظهارنامه تدوين شده توسط سازمان امور مالياتي كشور كه در اختيار موديان گذارده ميشود از حيث وم ارايه اطلاعات مذكور در اين ماده، كفايت امر بنمايد، موديان مزبور مم به تهيه و ارايه صورت هاي مالي جداگانه نخواهند بود، ليكن ميتوانند به منظور رفع ابهام احتمالي و يا ارايه اطلاعات بيشتر، علاوه بر اظهارنامه نسخه اي از حساب درآمد و هزينه و يا حساب سود و زيان خود را نيز كه بشرح فوق تنظيم نمودهاند، به انضمام ساير يادداشت ها و مدارك موجود همراه اظهارنامه به اداره امور مالياتي ذيربط ارايه نمايند.
منبع :
درباره این سایت